به گزارش خبرنگار بخش سینمایی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، نشست نقد و بررسی فیلم «آینههای روبرو» به کارگردانی نگار آذربایجانی و تهیهکنندگی فرشته طائرپور با موضوع «کاربرد سینمای اجتماعی در قبال پدیدههای اجتماعی» برگزار شد. در این نشست که شامگاه ۱۵ آذرماه در مجتمع خیریه «رعد» برگزار شد، رخشان بنیاعتماد، علیرضا شجاعنوری و علی معلم بهعنوان سینماگر و پروفسور بهرام میرجلالی – جراح برجستهی ایرانی و متخصص عمل تغییر جنسیت در ایران – و دکتر حسین خطیبی – روانشناس و مشاور پروژهی «آینههای روبرو» – بهعنوان کارشناسانی از حوزهی پزشکی دربارهی این فیلم و کارکرد سینمای اجتماعی سخن گفتند.
طائرپور در ابتدای جلسه از موسسهی خیریه رعد بهخاطر میزبانی این نشست و از سایتهای خبری، رسانههای تخصصی و سینمایینویسهایی که تا کنون در نشریات مختلف مسئولانه و دلسوزانه به نقد و معرفی این فیلم پرداختهاند، تشکر کرد و گفت: ترجیح میدهم که در این نشست، رشته کلام تماما در دست سخنرانان باشد و من و عوامل فیلم هم مانند سایر شنوندگان در میان جمعیت حاضر در سالن بنشینیم و گوش دهیم.
او ابراز امیدواری کرد که حساسیت و اهمیت سینمای اجتماعی با حمایت و اطلاعرسانی رسانهها مورد توجه لازم قرار گیرد و فیلمهایی مشابه «آینههای روبرو» و کارهای درخشانی چون «قصهها» – آخرین ساخته رخشان بنیاعتماد – فرصت دستیابی به مخاطبان را پیدا کنند.
رخشان بنیاعتماد نیز در ابتدای سخنانش گفت: خوشا به سعادت ما که در این هوای گرفته، امشب در اینجا و در فضایی که یکی از نهادهای مردمی کاری میکند کارستان، حضور داریم و خوشا به سعادت ما که فیلم «آینههای روبرو» بالاخره بر پرده آمد و دیده شد.
پروفسور میرجلالی که تا کنون بیشترین تعداد عمل جراحی ترنس سکشوالها را در ایران انجام داده است، با اشاره به سوژهی فیلم که به «ترنس»ها (تغییر جنسیت دادهها) مربوط است، اظهار کرد: خوشحالم که چنین سوژهای بالاخره برای اولینبار بر پردهی سینما به نمایش درآمده است. من ۲۰ سال است که روی این موضوع مقاله مینویسم و تحقیق میکنم، خوشحالم این موضوع بالاخره در جایی غیر از فضای پزشکی هم مطرح شده است.
وی تأکید کرد: «ترنس»ها هیچ عیب و نقصی ندارند، اما یک نمونه ناشناخته در طبیعت هستند که خانواده و اجتماع آنها را نمیشناسند. مگر اینکه فیلمهایی اینچنینی شرایط آنها را نشان بدهد. این انسانها در همه جوامع وجود دارند و از بین هر ۱۰۰هزار تولد در هر جامعهای، ۴-۵ نفر «ترنس» هستند.
میرجلالی تصریح کرد: «ترنس» شدن یک فرد در سهماهگی حاملگی مادر، با اتفاقاتی هورمونی و در اغلب موارد بهخاطر یک شوک یا دلهره عمیق در مادر، در مغز جنین پیش میآید و نوزاد با خصوصیت «ترنس سکشوالیته» به دنیا میآید. این گرفتاری آنها را مانند یک پرنده وحشی میکند که در قفسی گرفتار میشوند. بنابراین به هیچوجه با اجبار و فشار تغییر نمیکنند. «ترنس»ها یک واژگونی در هویت جنسی خود دارند و احتیاج به کمک دارند و مهمتر از همه اینکه خانواده و اجتماع آنها را درک کنند.
وی با اشاره به فیلم «آینههای روبرو» که با موضوع ترنسها ساخته شده است، تصریح کرد: از سازندگان فیلم «آینههای روبرو» بسیار متشکرم. من ۲۰ سال است که در این زمینه مقاله مینویسم و کار میکنم؛ اما این فیلم میتواند کار چندین سالهی من را یکباره انجام دهد.
این پزشک تأکید کرد: «آینههای روبرو» یک واقعیت محض است. فیلم از لحاظ محتوا، عالی است و نقش شخصیت ترنس را بازیگر آن به خوبی ایفا کرده است.
میرجلالی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «ترنس» یک پدیده طبیعی است، ولی ناآگاهی نگذاشته است که بهصورت طبیعی به آن نگاه شود. ناآگاهی جامعه و خانواده چوب محکمی است که این طفلکها میخورند و متأسفانه آنها، چوب همجنسگراها را هم میخورند، در حالی که ترنسها، همجنسگرا نیستند و «روان دگر جنس» هستند.
وی همچنین گفت: عمل جراحی، درمان قاطعی نیست، بلکه پنجرهای است که به نوعی برای این پرنده، در قفس را باز میکند تا او پرواز کند و در نهایت، به خانوادهها بستگی دارد که نتیجهی این پرواز چه باشد. ناآگاهی اطرافیان به ضرر این بچهها تمام میشود.
میرجلالی خطاب به گروهی از «ترنس»ها که در این نشست شرکت کرده بودند، تأکید کرد: تا میتوانید فیلم «آینههای روبرو» را تبلیغ کنید تا شرایط شما بهتر دیده شود.
در بخش دیگری از این نشست، علیرضا شجاعنوری تهیهکننده سینما با اشاره به مکان برگزاری این نشست، گفت: من صدای «رعد» را از دور زیاد شنیده بودم؛ اما امشب «آینههای روبرو» باعث شد برق رعد را هم ببینم. خوشحالم که برای همراهی با یک تهیهکننده صاحب سبک اینجا هستم.
به گزارش ایسنا، نشست با موضوع بررسی کاربرد سینمای اجتماعی ادامه پیدا کرد. دکتر خطیبی بهعنوان مشاور روانشناس «آینههای روبرو» که هدایت جلسه را هم برعهده داشت، از رخشان بنیاعتماد خواست تا سخنانش را دربارهی سینمای اجتماعی و تأثیرات ساخت فیلمهای همچون «آینههای روبرو» ادامه دهد.
بنیاعتماد گفت: در شرایطی هستیم که موضوعات آنقدر به هم مرتبط است که اگر بخواهیم بحث را در یک محور مشخص پیش ببریم امکان ندارد.
وی با اشاره به فیلم «آینههای روبرو» سخنانش را اینگونه ادامه داد: «آینههای روبرو» با حضور یک تهیهکنندهی بافرهنگ و کارگردانی باهوش، یک چنین مشکلی را به فیلم تبدیل کرده است. آن هم در شرایطی که همه در تلاش برای پنهان کردن معضلات و مشکلات هستند.
کارگردان «روسری آبی» تصریح کرد: باید خرسند و مفتخر باشیم از حضور افراد و فیلمسازانی که در شرایطی که نهادهای اجتماعی وظیفهشان را به درستی انجام نمیدهند و نهادهای مردمی، بار مسوولیت آنها را به دوش میکشند، به سمت چنین موضوعات حساسیتبرانگیزی میروند. سینما هم از نهادهای مردمی که بار مسوولیت نهادهای اجتماعی را بر دوش میکشند، مستثنا نیست، سینمایی که زیر ضرب است. سینمایی که از آن میخواهند که تا شرایط گل و بلبل را به تصویر بکشد.
بنیاعتماد گفت: جامعهای که فیلمسازش تا چند سال قبل باید به زیر پوست شهر میرفت تا مشکلات را بیابد، حالا کافی است که کمی این پوسته را کنار بزند.
کارگردان «زیر پوست شهر» اظهار کرد: چند سال قبل، یکی از جوانان «ترنس» پیش من آمد و خواست که قصه زندگیاش را بسازم. من آن زمان جرأت نکردم نه از بابت رفتن به سمت چنین موضوعی، بلکه حساسیت این موضوع من را دچار تردید میکرد؛ اما حالا خوشحالم که میبینم یک فیلم خوب ساخته شده است که موضوع را از زوایهای مطرح میکند که میشود آن را به نمایش گذاشت.
وی ادامه داد: در شرایطی این موضوع مطرح میشود که برخی از نگاهها نمیخواهند چنین موضوعاتی را ببینند. البته خیلی از موضوعات دیگر هم هست که دیده نمیشوند. مگر اعتیاد و بیکاری و ناامیدی جوانان دیده میشود؟!
بنیاعتماد خطاب به «ترنسها» سخنانش را اینگونه ادامه داد: این بچههای عزیزم که معضل مضاعفی دارند، در جامعهای این شرایط را تحمل میکنند که فردیت انسانها فراموش شده است. بنابراین در این جامعه، این افراد شرایط پیچیدهتری دارند.
وی تأکید کرد: خوشحالم فیلم «آینههای روبرو» روی لبهی تیغ آنقدر به درستی حرکت کرده است که دیده شود. شاید این فیلم تلنگری برای تصمیمگیریهای بهتر دربارهی افرادی باشد که ترنس هستند.
سپس پروفسور میرجلالی گفت: ساخت فیلم «آینههای روبرو» در چنین فضایی کار دقیقی بوده است. این عزیزان (ترنس) بعد از عمل، به روانپزشک نیاز دارند، این فیلم تا پیش از عمل را نشان داده است.
علیرضا شجاعنوری تهیهکننده سینما هم در سخنانی توضیح داد: قبل از ساخت فیلم «آینههای روبرو» فرصتی فراهم شد که فیلمنامه را بخوانم. همان موقع هم متوجه شدم ساخت چنین فیلمی، جسارت زیادی میخواهد چون موضوعاتی اینچنینی، اگر در فیلم به درستی هدایت نشوند، خطرناک است و ممکن است فیلم بلغزد و نابود شود؛ اما خوشبختانه با حضور شخصی چون فرشته طائرپور، این فیلم به خوبی هدایت شده و کار قابل تحسینی ارائه شده است.
وی ادامه داد: کار درخشان دیگری که خانم طائرپور انجام داد، حمایتش در عرصه داخلی و خارجی بعد از تولید فیلم بود. واقعا اگر چنین حمایتی نبود این فیلم همین اندازه هم در معرض نمایش قرار نمیگرفت. متأسفانه بنا به دلایل زیاد از جمله سوءمدیریتها، فرصت مناسب اکران از این فیلم دریغ شد، اما حضور خانم طائرپور باعث شد تا حداقل فرصتها برای نمایش این فیلم فراهم شود و خانم طائرپور کار بزرگی در این باغ خزانزده سینمای ایران انجام داد.
شجاعنوری همچنین خاطرنشان کرد: نکتهی دیگر، کار هوشمندانهی طائرپور و آذربایجانی این بود که با فیلمنامه کلنجار رفتند و فیلم را به سمتی بردند که به دام ملودرامهای رایج یا افراط گریهای شعاری نیفتد که این موضوع جای تبریک دارد.
این تهیهکننده همچنین گفت: من به سهم خود از فیلم «آینههای روبرو» درسهای زیادی گرفتم. در سینمای ایران دربارهی این موضوع (ترنس) کارهایی شده بود؛ اما منصفانه نبود و در برخی از مواقع باعث شرمساری من بود که چنین نگاهی به این قشر میشود؛ اما فیلم «آینههای روبرو» نوع نگاه انسانی و واقعبینانهای به مقولهی ترنس سکشوالیسم دارد که برای من بسیار جای احترام و تشکر دارد.
وی با اشاره به بخشی از سخنان پروفسور میرجلالی، گفت: ایشان از واژهی «طفلک» برای ترنسها استفاده کردند؛ اما من میخواهم بگویم اتفاقا در چندباری که من فیلم را دیدم، حس «طفلک» بودن این گروه را نداشتم. برخلاف دکتر، من معتقدم طفلک ما هستیم که برای درک و پذیرش خیلی چیزها، جرأت کافی نداریم. آنها این جرأت را دارند که واقعیت و انتخاب خود را بپذیرند.
علی معلم، منتقد و تهیهکنندهی حاضر در نشست هم در سخنانی گفت: یکی از وظایف هنر قرار است ساختن یک زندگی بهتر باشد و من برای آن معنای دیگری قائل نیستم. هنر قرار است شرایط زیست ما را بهتر کند.
وی تصریح کرد: یکی از جنبههایی که در سینمای ایران مغفول مانده، سینمای کارکردگرا است. یعنی سینمای ما کارکردهای مشخص اجتماعی ندارد و پیگیر حل مسأله نیست. در حالی که فیلمهای سینمایی در جوامع امروز، کارکردهای مختلفی دارند. فیلمها میتوانند اذهان جامعه را متوجه مسائلی کنند که قبلا به آنها فکر نکرده است. سینمای کارکردگرا سعی دارد به مسائلی توجه کند و آن را به شکل غیرمستقیم به تماشاگر انتقال دهد. از جمله توجه به اقلیتهای جامعه یکی از این جنبهها است.
معلم با اشاره به فیلم «آینههای روبرو» گفت: این فیلم از راه برانگیختن احساسات که یکی از وظایف سینماست، بر اذهان ناآگاه تأثیر میگذارد و یک معضل مهم اجتماعی را طرح و حداقل قابل بحث میکند آن هم در شرایطی که سعی میشود یک سری مسائل اصلا دیده نشوند. اخیرا در پی حواشی بهوجود آمده برای فیلم «من مادر هستم» شنیدم گفته شد که در جامعه ما کسی مشروب نمیخورد، در حالی که آمار نشان میدهد که بسیاری از جنایتها به خاطر استفاده از مشروب است.
وی با اشاره دوباره به فیلم «من مادر هستم» گفت: من اینجا دربارهی ساختار آن فیلم و نقصهای آن صحبت نمیکنم، اما فیلم طرح مسأله میکند و بحث ایجاد میکند. اگر این معضلات را نبینیم، چیزی حل نمیشود. بنابراین چه بهتر بود که به فیلمسازان در مورد ساخت مسائل اجتماعی اعتماد میشد.
معلم اذعان داشت: فیلمسازان میخواهند در برخی از مسائل عمیق شوند و خواست جامعه هم همین است. بارها شده در جلسات مختلف نشستهایم و شاهد بودهایم که همه از منِ فیلمساز توقع دارند در مورد مسائل مختلف اجتماعی فیلم بسازم. حتی میگویند چرا دربارهی فلان موضوع فیلم نساختی!
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «آینههای روبرو» نشانگر بلوغ سینمای ایران است. در شرایطی که تماشاگر سخت به تماشای چنین موضوعاتی میآید.
معلم با اشاره با حکم شرعی که امام خمینی (ره) دربارهی موضوع ترنسها دادند، گفت: ما از لحاظ مذهبی در جامعه، خوشبختانه با این موضوع مشکلی نداریم.
وی در بخشی دیگری از سخنانش ادامه داد: مشکل سینمای ایران نداشتن حکمهای شرعی در مورد مسائل جدید است. باید حکمهای شرعی با توجه به موضوعات روز داشته باشیم.
معلم با اشاره به فیلمهای رخشان بنیاعتماد گفت: بنیاعتماد در سینمای کارکردگرا، آثار خوبی ساخته و نتیجه آن مثبت بوده است. آنهایی که این سینما را نفی میکنند و اعتراض دارند، آنها باید بگویند چقدر خودشان جامعه را به انحراف کشاندهاند؟!
به گزارش ایسنا، در پایان این نشست دکتر حسین خطیبی روانپزشک و مشاورفیلم «آینههای روبرو» – به شرایط و ویژگیهایی که افراد ترنس دارند اشاره کرد و گفت: «آینههای روبرو» یک آینهی تمامنما برای همهی ما است. همهی ما میتوانیم بخشی از شخصیت خودمان را در آن ببینیم، حتی اگر یک ترنس را از نزدیک ندیده باشیم.
وی تصریح کرد: مشکل موجود در خانوادهها و اجتماع با افراد ترنس این است که در برابر پذیرش و علاج این مشکل مقاومت میکنند. این مثل آن است که کودکی بیماری قند داشته باشد، اما پدر و مادرش اجازه ندهند که دارو مصرف کند. بحران در مقابل تغییر چندجانبه است. در مقابل هر تغییری، مقاومت میشود، مقاومتی که عمدتا به دلیل نادانی است.
خطیبی اذعان داشت: قصه «آینههای روبرو» دو لایه دارد؛ یکی در سطح و دیگری در عمق. در یک لایه بحث از تغییر و مقاومت در مقابل تغییر است و در لایه دیگر بحث ارتباط بین دو انسان فارغ از جنسیت را میبینیم. این ارتباط انسانی هم میتواند مستقلا یکی از نمادهای فیلم باشد. «ترنس» نماد تغییر است و «رعنا» نماد یک زن ایرانی آرمانی. زن ایرانی، زنی دلسوز، همراه، زحمتکش و باعاطفه است. دوستی ناب و انسانی میان این دو شخصیت نمادین، یکی از پیامهای مهم فیلم است.
در بخش پایانی این نشست، یکی از «ترنس»های حاضر در این جلسه، خطاب به دستاندرکاران فیلم گفت: از دید جامعهی ما، «ترنس»ها، هم هستند و هم وجود ندارند.
وی با اشاره به صحنهای از فیلم، گفت: در فیلم اشاره میشود که به «ترنس»ها وام میدهند. من از دستاندرکاران فیلم میپرسم که اگر هنوز وامی میدهند به ما بگویند که کجا برویم؟!
این مخاطب فیلم با اشاره به مشکل «ترنس»ها، گفت: هنوز هیچ عمل کاملی در این موضوع در ایران انجام نمیشود و عمل کامل در خارج از کشور هم هزینههای بسیار زیادی دارد که خیلیها توان پرداخت آن را ندارند.
او در پایان سخنانش از سازندگان فیلم برای ساخت چنین اثری تشکر کرد.
از حاشیههای این نشست که آن را نسبت به سایر نشستها متفاوت کرد، حاضرجوابیهای شیرین رخشان بنیاعتماد در مقابل مثالهای شنیدنی پروفسور میرجلالی و همچنین رضایت و قدردانی ترنسهای حاضر در جلسه نسبت به فیلم «آینههای روبرو» و سازندگان آن بود.
در این نشست عوامل فیلم از جمله غزل شاکری، شایسته ایرانی، نگار آذربایجانی و نیما شاهرخشاهی حضور داشتند.